یکی از ره آوردهای دوران ظهور و حکومت عادلانه حضرت مهدی علیه السلام آزادی انسان ها از بردگی و ستمگری است، بشری که در طول تاریخ ستم ها و ظلم ها، آزادی واقعی او را سلب کرده و او را به بردگی و بندگی کشیده است در آن دوران به آزادی واقعی و مشروع و دلخواه خود خواهد رسید. حضرت علی علیه السلام در این باره فرمود: «لیحل فیها ربقاً و یعتق رقّاً» مهدی بر سیره صالحان رفتار می کند، تا گره ها را بگشاید، و بردگان [و ملّت های اسیر و رنج دیده و ستم کشیده] را آزاد سازد. (نهج البلاغه، خطبه 150)
عوامل گناه برچیده می شود
مهم ترین عامل صدور گناه از انسان طمع و حرص او به اندوختن مال دنیا و احساس نیاز انسان به متاع دنیا است. وقتى انسان به قدر کفایت از مال و ثروت بهره مند گشته و عزت و آبروى اجتماعى بیابد و بینش او الاهى شود و دنیا و متاع آن برایش بى ارزش گردد و به یقین برسد که تمامى وعده هاى الاهى حق اند و - گرچه دیگران نخواهند و نپسندند و در سر راه تحقق آن مانع بتراشند - بالاخره محقق خواهند شد؛ اگر انسان به یقین برسد که معاد و حساب و کتابى در کار است و بهشت و آنچه در آن است قابل مقایسه با عمر دنیا و آنچه در آن است نبوده، دیگر انگیزه اى براى ارتکاب گناه باقى نمى ماند.
به خصوص که بنابر برخى روایات و استدلال های برخى محققان فرزانه، عمر
ابلیس نیز با قیام حضرت مهدی علیه السلام تمام خواهد شد و به استناد برخی
روایات آن ملعون به دست نبى اکرم صلی الله علیه و آله در بیت المقدس ذبح
خواهد شد و تسویلات و وسوسه ها و تزیین هاى او هم منقطع مى گردد.
(طباطبائی، المیزان [عربى] ج 14، ذیل آی 36، سوره ى حجر، ص 160، 161، 175)
از طرف دیگر، موانع بى شمارى مثل حکومت عدل فراگیر که رهایى از عدالت آن
امکان ندارد، محیط امن و امان و سالم و عدم پذیرش فساد و تباهى و گناه از
طرف عموم مردم، مانع صدور گناه خواهد بود، پس انگیزه، مفقود و مانع، موجود
مى شود.
رشد و کمال انسان ها
عموم افراد در عصر ظهور در مراتب بالاى رشد
و کمال قرار مى گیرند و زندگى اخلاقى و معنوى پیشه مى کنند اما اجر و
پاداش انسان هایى که در دوران قبل از ظهور زندگى مى کنند و دین خود را نگه
داشته اند و تسلیم وسوسه هاى شیطان نشده اند، از مردمانى که در دوران ظهور
زندگى خواهند کرد و تحت حاکمیت عدل الهى روزگار سپرى می کنند، بیشتر و
بالاتر است. در روایتى از امام صادق ( علیه السلام) نقل شده است که
عبادت به همراه خوف و در دولت باطل، مانند عبادت در حالت امن و دولت حق
نیست. بدانید که هر یک از شما که نماز فریضه را فرادا و پنهان از دشمن و در
وقت بخواند ( وقتى که علنى و با جماعت امکان ندارد ) خدا، براى او ثواب
بیست و پنج نماز واجب بنویسد و کسى که نماز مستحبى را در وقت اش به درستى
بخواند ، خداوند براى او ثواب ده نماز مستحبى بنویسد و فردى که کار نیک و
حسنه اى انجام دهد خداوند ثواب بیست عمل حسنه براى او بنویسد و هر کس
نیکوتر انجام دهد، خداوند ثواب را مضاعف می کند. سپس حضرت در علت این پاداش
می گوید: شما، صابر همراه با امام و منتظر دولت حق هستید، بر امام و بر
جان هاى خود از شر حاکمان ظلم در هراسید، حق شما در دست ظالمان است و شما
را از آن منع می کنند، و شما را در تنگى و طلب معاش قرار داده اند، در حالى
که بر دین و عبادت و اطاعت از امام و ترس از دشمن خود صابر هستید. از این
رو خداوند اعمال شما را چند برابر می کند. پس بر شما گوارا باد. سپس حضرت
در پایان حدیث می فرمایند: به خدا سوگند! هر یک از شما به این حال بمیرد،
نزد خداوند افضل است از بسیارى که در بدر و احد حضور داشتند( بحار، ج 52، ص
127 ح 20) و در روایات متعدد انسان منتظر مانند فردى شمرده شده است که در
رکاب پیامبر به شهادت رسیده است. (بحار ج 52 ، ص 126 ، ح 19)
آزمون و ابتلا ادامه دارد
از طرفى طبق روایتى، شیطان کشته مى شود و مردم در زمان ظهور از شر وسوسه ها و فریب هاى او در امان خواهند ماند، ولى باز هم انسان داراى حق انتخاب و اختیار است، پس باز هم امکان خطا و اشتباه براى او هست. به عبارت دیگر، نفس درونى و وسوسه هاى او، آدمى را رها نمی کند.
همچنین چون دنیا محل ابتلا و امتحان است و مردم دوران ظهور نیز امتحان
می شوند، امتحان آنان در مقطعى دیگر و به صورت دیگر و شاید مشکلتر انجام
شود. به عنوان مثال، دانش آموزى که در مقطع
دبستان امتحان می دهد، در حد و اندازه علمى و توان فکرى از او آزمون گرفته
می شود و وقتى به مقطع راهنمایى و دبیرستان وارد می شود، با توجه به رشد
علمى و فکرى امتحان سختترى را باید پشت سر بگذارد.
همین فرد، وقتى وارد دانشگاه شد، باز باید امتحان بدهد و حتى ممکن است
امتحان او به جاى ده سوال، فقط یک سوال باشد و به او اجازه استفاده از کتب
نیز داده شود، ولى روشن است که امتحان او، بسیار سخت تر است و بخشش و ارفاق
استاد نسبت به او کمتر می شود. اگر دانش آموز ابتدایى بشنود در دانشگاه
چنین امتحانى می گیرند، آن را شاید نوعى ظلم بداند و بگوید: چگونه است من
که مقدار علم کمترى دارم باید سوالات بیشترى را آن هم به صورت حفظى پاسخ
دهم، ولى دانشجو هم سوالات کمترى دارد و هم حق استفاده از کتاب براى او
است. ولى فردى که به همه دوره هاى تحصیلى اشراف دارد، در می یابد که کلام
این دانش آموز صحیح نیست.
دوران ظهور نیز چنین است. هر چند امتیازاتى بى نظیر و بى بدیل دارد، ولى
امتحانات خاص خود را نیز دارد. قرآن کریم در مورد ن پیامبر می گوید: اى
همسران پیامبر! هر کدام از شما گناه آشکارى مرتکب شد، عذاب او دو چندان است
( احزاب / 30 ) یعنى انتساب شما به پیامبر به شما ویژگى و امتیازى داده
است که اگر تقوا پیشه کنید، مانند دیگر ن نیستید ( بلکه ممتازتر هستید )
و اگر خطایى مرتکب شوید نیز از دیگران بیشتر در عذاب هستید. (احزاب / 30 -
32) با توجه به دو نکته فوق روشن میشود که خداوند در همه حال نسبت به
بندگان عدالت را مراعات می کند .
خلاصه سخن: مهم ترین عامل صدور گناه از انسان طمع و حرص او به اندوختن مال دنیا و احساس نیاز انسان به متاع دنیا است. وقتى انسان به قدر کفایت از مال و ثروت بهره مند گشته و عزت و آبروى اجتماعى بیابد و بینش او الاهى شود و دنیا و متاع آن برایش بى ارزش گردد و به یقین برسد که تمامى وعده هاى الاهى حق اند، دیگر انگیزه اى براى ارتکاب گناه باقى نمى ماند.
یکی از ره آوردهای دوران ظهور و حکومت عادلانه حضرت مهدی علیه السلام آزادی انسان ها از بردگی و ستمگری است، بشری که در طول تاریخ ستم ها و ظلم ها، آزادی واقعی او را سلب کرده و او را به بردگی و بندگی کشیده است در آن دوران به آزادی واقعی و مشروع و دلخواه خود خواهد رسید. حضرت علی علیه السلام در این باره فرمود: «لیحل فیها ربقاً و یعتق رقّاً» مهدی بر سیره صالحان رفتار می کند، تا گره ها را بگشاید، و بردگان [و ملّت های اسیر و رنج دیده و ستم کشیده] را آزاد سازد. (نهج البلاغه، خطبه 150)
عوامل گناه برچیده می شود
مهم ترین عامل صدور گناه از انسان طمع و حرص او به اندوختن مال دنیا و احساس نیاز انسان به متاع دنیا است. وقتى انسان به قدر کفایت از مال و ثروت بهره مند گشته و عزت و آبروى اجتماعى بیابد و بینش او الاهى شود و دنیا و متاع آن برایش بى ارزش گردد و به یقین برسد که تمامى وعده هاى الاهى حق اند و - گرچه دیگران نخواهند و نپسندند و در سر راه تحقق آن مانع بتراشند - بالاخره محقق خواهند شد؛ اگر انسان به یقین برسد که معاد و حساب و کتابى در کار است و بهشت و آنچه در آن است قابل مقایسه با عمر دنیا و آنچه در آن است نبوده، دیگر انگیزه اى براى ارتکاب گناه باقى نمى ماند.
به خصوص که بنابر برخى روایات و استدلال های برخى محققان فرزانه، عمر
ابلیس نیز با قیام حضرت مهدی علیه السلام تمام خواهد شد و به استناد برخی
روایات آن ملعون به دست نبى اکرم صلی الله علیه و آله در بیت المقدس ذبح
خواهد شد و تسویلات و وسوسه ها و تزیین هاى او هم منقطع مى گردد.
(طباطبائی، المیزان [عربى] ج 14، ذیل آی 36، سوره ى حجر، ص 160، 161، 175)
از طرف دیگر، موانع بى شمارى مثل حکومت عدل فراگیر که رهایى از عدالت آن
امکان ندارد، محیط امن و امان و سالم و عدم پذیرش فساد و تباهى و گناه از
طرف عموم مردم، مانع صدور گناه خواهد بود، پس انگیزه، مفقود و مانع، موجود
مى شود.
رشد و کمال انسان ها
عموم افراد در عصر ظهور در مراتب بالاى رشد
و کمال قرار مى گیرند و زندگى اخلاقى و معنوى پیشه مى کنند اما اجر و
پاداش انسان هایى که در دوران قبل از ظهور زندگى مى کنند و دین خود را نگه
داشته اند و تسلیم وسوسه هاى شیطان نشده اند، از مردمانى که در دوران ظهور
زندگى خواهند کرد و تحت حاکمیت عدل الهى روزگار سپرى می کنند، بیشتر و
بالاتر است. در روایتى از امام صادق ( علیه السلام) نقل شده است که
عبادت به همراه خوف و در دولت باطل، مانند عبادت در حالت امن و دولت حق
نیست. بدانید که هر یک از شما که نماز فریضه را فرادا و پنهان از دشمن و در
وقت بخواند ( وقتى که علنى و با جماعت امکان ندارد ) خدا، براى او ثواب
بیست و پنج نماز واجب بنویسد و کسى که نماز مستحبى را در وقت اش به درستى
بخواند ، خداوند براى او ثواب ده نماز مستحبى بنویسد و فردى که کار نیک و
حسنه اى انجام دهد خداوند ثواب بیست عمل حسنه براى او بنویسد و هر کس
نیکوتر انجام دهد، خداوند ثواب را مضاعف می کند. سپس حضرت در علت این پاداش
می گوید: شما، صابر همراه با امام و منتظر دولت حق هستید، بر امام و بر
جان هاى خود از شر حاکمان ظلم در هراسید، حق شما در دست ظالمان است و شما
را از آن منع می کنند، و شما را در تنگى و طلب معاش قرار داده اند، در حالى
که بر دین و عبادت و اطاعت از امام و ترس از دشمن خود صابر هستید. از این
رو خداوند اعمال شما را چند برابر می کند. پس بر شما گوارا باد. سپس حضرت
در پایان حدیث می فرمایند: به خدا سوگند! هر یک از شما به این حال بمیرد،
نزد خداوند افضل است از بسیارى که در بدر و احد حضور داشتند( بحار، ج 52، ص
127 ح 20) و در روایات متعدد انسان منتظر مانند فردى شمرده شده است که در
رکاب پیامبر به شهادت رسیده است. (بحار ج 52 ، ص 126 ، ح 19)
آزمون و ابتلا ادامه دارد
از طرفى طبق روایتى، شیطان کشته مى شود و مردم در زمان ظهور از شر وسوسه ها و فریب هاى او در امان خواهند ماند، ولى باز هم انسان داراى حق انتخاب و اختیار است، پس باز هم امکان خطا و اشتباه براى او هست. به عبارت دیگر، نفس درونى و وسوسه هاى او، آدمى را رها نمی کند.
همچنین چون دنیا محل ابتلا و امتحان است و مردم دوران ظهور نیز امتحان
می شوند، امتحان آنان در مقطعى دیگر و به صورت دیگر و شاید مشکلتر انجام
شود. به عنوان مثال، دانش آموزى که در مقطع
دبستان امتحان می دهد، در حد و اندازه علمى و توان فکرى از او آزمون گرفته
می شود و وقتى به مقطع راهنمایى و دبیرستان وارد می شود، با توجه به رشد
علمى و فکرى امتحان سختترى را باید پشت سر بگذارد.
همین فرد، وقتى وارد دانشگاه شد، باز باید امتحان بدهد و حتى ممکن است
امتحان او به جاى ده سوال، فقط یک سوال باشد و به او اجازه استفاده از کتب
نیز داده شود، ولى روشن است که امتحان او، بسیار سخت تر است و بخشش و ارفاق
استاد نسبت به او کمتر می شود. اگر دانش آموز ابتدایى بشنود در دانشگاه
چنین امتحانى می گیرند، آن را شاید نوعى ظلم بداند و بگوید: چگونه است من
که مقدار علم کمترى دارم باید سوالات بیشترى را آن هم به صورت حفظى پاسخ
دهم، ولى دانشجو هم سوالات کمترى دارد و هم حق استفاده از کتاب براى او
است. ولى فردى که به همه دوره هاى تحصیلى اشراف دارد، در می یابد که کلام
این دانش آموز صحیح نیست.
دوران ظهور نیز چنین است. هر چند امتیازاتى بى نظیر و بى بدیل دارد، ولى
امتحانات خاص خود را نیز دارد. قرآن کریم در مورد ن پیامبر می گوید: اى
همسران پیامبر! هر کدام از شما گناه آشکارى مرتکب شد، عذاب او دو چندان است
( احزاب / 30 ) یعنى انتساب شما به پیامبر به شما ویژگى و امتیازى داده
است که اگر تقوا پیشه کنید، مانند دیگر ن نیستید ( بلکه ممتازتر هستید )
و اگر خطایى مرتکب شوید نیز از دیگران بیشتر در عذاب هستید. (احزاب / 30 -
32) با توجه به دو نکته فوق روشن میشود که خداوند در همه حال نسبت به
بندگان عدالت را مراعات می کند .
خلاصه سخن: مهم ترین عامل صدور گناه از انسان طمع و حرص او به اندوختن مال دنیا و احساس نیاز انسان به متاع دنیا است. وقتى انسان به قدر کفایت از مال و ثروت بهره مند گشته و عزت و آبروى اجتماعى بیابد و بینش او الاهى شود و دنیا و متاع آن برایش بى ارزش گردد و به یقین برسد که تمامى وعده هاى الاهى حق اند، دیگر انگیزه اى براى ارتکاب گناه باقى نمى ماند.
کدام مؤمنان در زمان ظهور شایستگی نصرت حضرت صاحبامان(ع) را خواهند داشت و از قبرها رجعت خواهند کرد؟
درباره این سایت